آفرینندگی

تعریف آفرینندگی

آفرینندگی یا خلاقیت ،از فرایندهای فکری است که به فرایند حل مسئله بسیار نزدیک است.گانیه (1977)در طبقه بندی خود از انواع یادگیری بالا ترین سطح یادگیری را حل مسئله می داند.ومعتقد است که آفرینندگی نوع ویژه ای ازحل مسئله است:

یک کشف علمی بزرگ یا یک اثر هنری بزرگ مطمعناًاز فعالیت حل مسئله سرچشمه می گیرد.این اعمال آفرینشی،مانندرفتار حل مسئله ،برمقدار زیادی از معلومات از پیش آموخته  شده چه از نوع معلومات عمومی شناخته شده درعلوم وچه از نوع معلومات خصوصی شناخته شده به وسیله شخص هنرمند متکی هستند.بسیاری از اندیشمندان آفریننده اظهار داشته اند که پیش از آفرینش یک اثر برای مدتی طولانی درباره مسائل مربوط به آن عمیقاًبه مطالعه وتفحص مشغول بوده اند.در واقع اگر مطلب به غیر از این بود تعجب آور می نمود.در اظهارات این افراد هیچ چیز نشان نمی دهدکه بین حل مسئله وکوششهای آفریننده ای که منجر به کشفیات دارای آثار مهم اجتماعی می شوند،تفاوت زیادی وجود دارد.(ص165)

 

با وجود شباهت زیاد بین حل مسئله وآفرینندگی می توان بین این دواز این لحاظ تفاوت قایل شد که حل مسئله فعالیتی عینی تر از آفرینندگی است وهدف مشخص تری از آن دارد.یعنی حل مسئله  بیشتر بر واقعیت استوار است.وهدف آن عینی وبیرونی است.در حالی که آفرینندگی ،بیشتر جنبه شخصی دارد وزیادتر از حل مسئله مبتنی بر شهود وتخیل است. به عبارت دیگر ،در حل مسئله ،شخص با موقعیتی روبه رو می شود که باید برای آن راه حل بیابد .اما در آفرینندگی ،فرد هم موقعیت مسئله وهم راه حل آن را خود می آفریند.

ویژگی مهم دیگر آفرینندگی که آن را لز حل مسئله متمایز می کند تازگی نتایج تفکر آفریننده است.یعنی راه حل های آفریننده راه حل هایی تازه هستند.که دیگران قبلاً به آن دست نیافته اند.بنابراین،تاکید بر اثر یا بازده فکری تازه است.«هسته اصلی مفاهیم مربوط به آفرینندگی را مفهوم تازگی تشکیل می دهد.آفرینندگی به راههای تازه ،اصیل ،مستقل وتخیلی اندیشیدن درباره انجام دادن کارها می انجامد» (وول فولک1987 ص149)

   منبع:روانشناسی تربیتی -دکتر علی اکبر صیف- دانشگاه پیام نور-۱۳۸۲