زبان بدن (دستها)

این دست ها عضو عجیبی اند چرا که زبانی دارند که می توانند به شما بگویند طرف مقابلتان به شما چه می گوید یا حتی این جمله که نمی گوید و پنهانش کرده چیست؟

▪ دست های مشت، دست های باز: دست هایی که گویی در آنها فنجان قرار دارد. (مشت های نیمه باز) سمبلی از ظرافت و حساسیت و عقیده ضعیف و شکننده و بخشندگی است. اگر محکم و مثل مشت باشد نشا ن دهنده ماده گرایی، مالکیت و آزمندی است. اگر دست ها در هم باشند نشان دهنده راحتی دست و اگر در هم فشرده باشند نشان دهنده استرس و اضطراب است. فشردن دست ها در هم به معنی جلوگیری و مانع شدن هم هست. وقتی شخصی عصبانی است نشان دهنده جلوگیری از برخورد کردن است. وقتی یک دست مشت شده و دست دیگر آن را به عقب نگه می دارد نشان دهنده این است که شخص مانع خود می شود که به دیگری ضربه بزند. وقتی کسی دروغ می گوید سعی می کند با این حالت دست هایش را کنترل کند.

▪ دست های کنترل گر: وقتی کف دست را به به سمت پایین حرکت می دهیم، یک حرکت آمرانه است که مثلا از کسی می خواهیم انجام کاری را متوقف کند یا از او می خواهیم آرام باشد. وقتی کف دست را روبه رو نگه می داریم به این معنی است که نزدیک تر نیا.

▪ دست های غالب، دست های مهربان: وقتی دستمان را بالا می بریم و محکم نگه می داریم و با دست دیگر فرد را در آغوش می گیریم یعنی اینکه من می گویم وقت رفتن است. (غلبه و تسلط) وقتی دستمان را با سرعت و مستمر تکان می دهیم، نشان دهنده علاقه و مهربانی است. وقتی دستمان را شل و خیلی کوتاه و سرد تکان می دهیم نشان دهنده فرمانبرداری و تسلیم است.

▪ دست های پرخاشگر: با کناره دست مثل چاقو عمل کردن و هوان را بریدن مثل حرکت کاراته، با کناره کف دست و به سمت پایین ضربه زدن یعنی بازداشتن دیگران از کاری. این عمل می تواند نشان دهنده پرخاش در بحث ها باشد.

▪ مشتی برای دعوا یا پیروزی: مشت پرت کردن به طرف یکی می تواند به معنی تعرض به او باشد یا دعوت به دعوا. مشت را به سمت بالا بردن و ضربه زدن به هوا به معنی پیروزمندی است.

▪ دست های پوشاننده: وقتی نخواهیم چیزی را بشنویم گوشمان را می گیریم وقتی نمی خواهیم ببینیم جلوی چشمان را می گیریم و وقتی می خواهیم حرفی بزنیم ولی مانعی وجود دارد جلوی دهانمان را می گیریم. وقتی موقع حرف زدن جلوی دهان را بگیریم به معنی دروغ گفتن می تواند باشد همچنین به معنی این است که از حرفمان مطمئن نیستیم. وقتی با دست روی قلبمان را می گیریم ممکن است نشان دهنده حمله قلبی باشد. گاهی با یک دست، دست دیگرمان را که مشت شده و تحت هیجان است را می پوشانیم.

▪ دست های رو: دست باز و کشیده شده به سمت جلو به این معنی است که می خواهیم چیزی را به کسی بدهیم. یا نشان دهنده این است که چیزی برای مخفی کردن نداشته اید و شما همین هستید که نشان داده اید.

▪ دست های درخواست گر: اگر کف دست بالا باشد و دست را جلو ببریم. به معنی طلب کردن صدقه است. اگر دست را ۴۵ درجه باز کنیم و کف دست به سمت بالا باشد و سپس دستمان را به طرف جلو بکشیم یعنی از شخصی می خواهیم جلوتر بیاید. اگر کف دستمان را به هم بچسبانیم، شبیه دعا کردن مسیحی ها و جلو ببریم یعنی از کسی خواهش می کنیم که به ما صدمه نزد.

▪ دست های بهم ساییده: به این معنی است که فرد از چیزی خوشحال است. اگر ساییدن به آهستگی و همراه با فکر کردن و لبخند باشد، به این معنی است که فرد در فکر حیله ای است و از سود آن خوشحال است. ساییدن صورت و مشخصا چانه به معنی فکر کردن سنجیده و تصمیم گیری است. وقتی قسمتی از بدن جراحت دیده است یا اینکه تحت تنش است.

▪ دست های متفکر: وقتی انگشت ها مثل مناره به هم پرس می شوند ممکن است بعضی از انگشت ها درون هم پیچیده و بعضی از آنها به شکل مناره به هم متصل باشند. به معنی فکر کردن سنجیدن و تصمیم گرفتن است. گوش دادن به صحبت های دیگری و فکر کردن به آنها. اگر انگشت میانی به سر تکیه داده شود یا اینکه به دهان برود یعنی دارم فکر می کنم و آمادگی صحبت کردن را ندارم

▪ دست های پیشتیبان: وقتی دست را تکیه گاه و پشتیبان سر قرار می دهیم و سر را به آن تکیه می دهیم و آرنج ها روی میز است، نشان دهنده این است که شخص خوابش می آید یا وقتی دست خیلی به آرامی سر را نگه داشته است و با انگشت ها چانه را لمس می کنیم و به فرد روبه رو نگاه می کنیم به این معنی است که به صورت من نگاه کن آیا زیبا نیست؟ و حالتی اغواکننده است. همچنین اگر سر به دست تکیه داده باشد یعنی شخص کسل تر است. اگر شخص به موضوع علاقه مند باشد سرش را کمتر تکیه می دهد.

▪ دست های پنهان: دست به معنی ارتباط برقرارکردن است و پنهان کردن آن نشان دهنده عدم علاقه به ارتباط و همکاری است. همچنین نشان دهنده این است که شخص نمی خواهد حرف بزند چون می خواهد گوش دهد. همچنین می تواند نشان دهنده احساس آرامش و اینکه نیازی به حرف زدن نیست باشد.

▪ دست های نوازش گر: لمس کردن می تواند تایید کردن خود باشد یعنی من اینجا هستم من واقعی هستم و من خوبم و این حالتی است به معنی کاهش دادن نگرانی ها از دنیای بیرونی و دنیای درون. در لحظات احساسی مثل نوازش کردن فرزند هم به معنی مهربانی و عشق است. می تواند به معنی تنبیه هم باشد مثل سیلی زدن. یا به معنی اثبات دوستی وقتی شانه های کسی را لمس می کنیم یعنی به او قدرت و اختیار می دهیم و وقتی بازوی او را لمس می کنیم یعنی با او احساس همدردی می کنیم.

▪ دست های پرستش گر: وقتی دست به لباس خود می کشیم یعنی اینکه خودمان را جذاب تر می کنیم علامت می فرستیم که «آیا من زیبا نیستم؟» و همچنین یعنی مرا دوست داشته باش. وقتی با انگشت مثلا ذره ای را از روی لباس فردی پرت می کنیم به معنی عدم تایید اوست.

زبان بدن(1)

لمس لب:

در لب های انسان ها حس گر های عصبی بسیاری وجود دارد، و با لمس لب احساس آرامش بسیاری بالایی می کنیم.

زمانی که هیجان زده می شویم لب های خود را روی هم می فشاریم، با این کار به یاد مکیدن سینه مادر در دوران کودکی، آرام می شویم!

گاهی به جای لمس کوتاه لب ها، انگشت اشاره، انگشت های دیگر ویا دست خود را روی لب هایمان می گذاریم. در این حالت شخص یا در حال تفکر است و یا سعی می کند جلوی خود را بگیرد و حرفی را به زبان نیاورد. ( مثلا مخالفتش را ابراز نکند! )

نکته ای که در تحلیل حرکات بدن باید حتما مدنظر قرار بگیرد، این است که هرگز نباید زود قضاوت کنیم!

مبادا یک حرکت را به تنهایی و مجزا تحلیل کنیم! بلکه باید به برایند حرکات بدن شخص مقابل توجه کرد و تا آنجا که می توانیم قضاوت خود را به تعویق بیندازیم! باید یک حرکت را در کنار حرکات دیگر شخص تحلیل کرد تا مبادا دچار اشتباه شویم!

مثلا ممکن است کسی که دست کمر ایستاده کلیه هایش درد می کند! یا کسی که دست به سینه ایستاده سردش است!! و یا ده ها احتمال دیگر...


لمس کردن چانه:


لمس چانه هم نشان از تفکر است. در اینجا لازم می دانم نگاه از بالا و پایین را هم توضیح دهم، زمانی که شنونده لب یا چانه خود را لمس می کند، اگر سرش به سمت پایین متمایل باشد و از پایین به بالا نگاه کند در حال ارزیابی و تفکر است.

و اگر سر به سمت بالا متمایل باشد و چشم ها از بالا به پایین نگاه کنند، بیانگر تردید شنونده است!


لمس کردن چشم:

یک کودک زمانی که نمی خواهد صحنه ای را ببیند، با دست جلوی چشمانش را می گیرد، در بزرگسالی همان حرکت را با زیرکی و بصورت مخفیانه انجام می دهیم. بدین صورت که با دست خود چشم هایمان را می مالیم.

مردها با پشت دست و خیلی محکم این کار را انجام می دهند اما خانم ها معمولا بدلیل آرایشی که دارند خیلی ظریف تر این حرکت را انجام می دهند و گاها به لمس کردن زیر چشم با نوک انگشت اشاره اکتفا می کنند.


لمس کردن گوش:

خاراندن پشت گوش بوسیله شنونده، نشانه عدم تمایل به شنیدن بدگویی است! اگر با حرکت سر به یک سمت مثلا چپ یا راست همراه باشد، طوری که شخص از گوشه چشم به حرف های گوینده گوش کند، نشان از تردید شنونده است.

اگر شخصی در زمان سخن گفتن پشت گوش خود را بخاراند، نشانه خوبی نیست و اثر منفی روی شنونده خواهد گذاشت! مانند اینکه خود گوینده نسبت به سخنان خود اطمینان کافی را ندارد!

اکثرا مردها زمانی که به کسی علاقه دارند سرشان را به یک سمت متمایل می کنند و با لاله گوششان بازی می کنند!


تکیه دادن به چیزی:

تکیه دادن به اشیا نشانه احساس مالکیت نسبت به آنهاست! مثلا مجری برنامه بیشتر از میهمانان آن برنامه به میز تکیه می دهد!


دایره ساختن با دست، در فضا:

ساختن دایره ای فرضی در فضا به کمک یک دست و یا حتی دو دست، بیانگر تسلط فرد به موضوع مورد بحث است!


تکینیک حرکات آینه ای:

تکنیک حرکات آینه ای، یکی از راه های نفوذ در دلهاست!

به کمک این روش شما می توانید با سرعتی غیر قابل باور در دل دیگران نفوذ کنید، دیگران را با خود همراه کنید تا جایی که حتی با اولین ملاقات به شما اطمینان کنند!

تکنیک بسیار ساده است: تنها کافی است حرکات بدن شخص مورد نظر خود را تقلید کنید! طرز نشستن، حرکات دست، جهت قرار گرفتن سر و ...

مراقب باشید مبادا رفتار شما آنقدر افراطی یا سریع باشد که شخص احساس کند مورد تمسخر شما قرار گرفته است.

این تکنیک به این دلیل بسیار موثر است که شخص بصورت کاملا ناخودآگاه احساس صمیمیت بسیار زیادی نسبت به شما پیدا می کند. چرا که انسان های همفکر و هم حس، حالات بدنشان به هم بسیار شبیه است.

در تله پاتی هم، کسانی که حالات بدن شبیه به هم دارند، سرعت تله پاتی بین آنان بیشتر می شود.

زبان بدن(علائم منفی)

 

روان شناسان بر این اعتقادند که چنانچه فردی از رفتار یا گفتار شما ناراحت یا عصبانی باشد، علائم رفتاری او پیشاپیش این موضوع را به شما هشدار می دهند. پس آگاهی از این نوع زبان می تواند به شما در برقراری تعادل به هنگام رویارویی با شخصی که با او کمی مشکل دارید، کمک کند. پس اگر بتوانید دانش این نوع زبان را در خود تقویت کنید، می توانید پیشاپیش جلو خیلی از اتفاقات را بگیرید!
در پست های پیش برخی از این نوع رفتارها را با هم مرور کردیم و اینک ادامه آن:

علائم منفی زبان رفتار
چنانچه نوک پاها در جهت مخالف شما یا به سمت در خروجی است و تماس چشمی بشدت محدود شده و نگاهها تمام مدت به سقف یا آسمان باشد، این علائم نشان دهنده آن است که طرف، چندان از صحبت کردن با شما رضایت ندارد.

 

علائم چشمیBody language signs - eyes

در یک گروه، معمولاً فردی که سطح دید چشمانش از سایرین بالاتر است، رئیس محسوب می گردد. هنگامی که شما ایستاده باشید و دیگران نشسته، قطعاً شما در موضع قدرت قرار می گیرید!

 

مالش چشم

زمانی که فردی چشمش را با انگشت اشاره مالش می دهد، نشانه فریب و نیرنگ می باشد. از آنجایی که فرد می خواهد تماس دیداری را قطع کند، بهانه ای به دست می آورد که به این طرف و آن طرف نگاه کند. این حرکت غیرارادی به خوبی نشان میدهد که فرد دارد دروغ می گوید!

 

چشم برگرداندن

این حالت بدون تردید، نشانه ای از نیرنگ، گناه و دروغگویی است.

 

چشمان بسته

هرگاه چشمان یک فرد برای لحظه ای طولانی تر از چشم بر هم زدن متعارف، بسته و ابروها نیز برخاسته شود، پیام چنین است: به حرف زدن خود خاتمه بده!

 

حرکت چشم به سمت بالا

این حرکت نشانه غضب و عصبانیت است.

 

نگاهی مختصر به اطراف

این ژستی خجالت گونه و عشوه گرانه است. فرد جسورانه خیره می شود، در حالی که سرش را پایین انداخته و به سمت مخالف کج می کند، اشاره به کمرویی بی باکانه دارد.

 

نگاه ممتد

این بی تردید، نشانه تمایل شخص به مصاحبت بیشتر است. شخصی که تماس چشمی برقرار می کند، چشم برگردانده، سپس مجدداً به چشمان شما نگاه می کند، می گوید: «مایلم با شما بیشتر آشنا شوم.»

 

نگاه خیره شدید

این حرکت، نشانه خلق تهاجمی، سلطه جویانه و تهدید آمیز است.

 

نگاه به بالا و پایین

این نوع نگاه که معمولاً در مذاکراتی که پای معامله ای در میان است، پیش می آید، نشان از آن دارد که طرف با یک ارزیابی سریع، برای انجام معامله شما را پذیرفته است.

 

چشمک

چشمک معمولاً یک علامت غرض آلود است و می تواند نشانه آن باشد که احتمالاً رمز و رازی میان فردی که چشمک می زند و فردی که به او چشمک زده می شود برقرار است.

 

علائم مربوط به ابروها

بالا انداختن همزمان دو ابرو
در میان یک اتاق شلوغ مفهوم این عمل کاملاً واضح و روشن است: مایلم با شما ملاقات دیگری داشته باشم!

 

بالا انداختن یک ابرو

زمانی که یک ابرو بالا انداخته می شود، در حالی که ابروی دیگر پایین باقی می ماند، مفهومش این است: حرف شما را باور نمی کنم.

 

ابروهای گره خورده

زمانی که هر دو ابرو به سمت همدیگر کشیده می شود، باعث پدید آمدن شیار بین آن دو می شود که دلالت بر اضطراب، درد، ترس و یا آمیزه ای از این هیجانات دارد.

 

علائم مربوط به صورت

پوشاندن صورت
زمانی که دست بر روی صورت می آید، مفهومش چنین است: شوکه شده ام، این ژست بین فرد و موقعیت مزاحم و متجاوز فاصله می اندازد.

 

خنده زورکی

این حرکت در واقع، نیشخند کنترل شده ای است که حتی تا چشمها نیز گسترش نمی یابد.

 

تبسم با دهان گشوده

در این حالت، دندانهای بالا نمایان شده و به شخصی که با شما گفتگو می کند، می فهماند که مایل هستید بیشتر با او آشنا شوید.

در هم کشیدن لبها
هرگاه فردی لبهایش را درهم کشید به مفهوم آن است که طرف مقابلش را فردی مثبت و عملگرا یافته است.

 

لبهای سفت و جمع شده

این عمل، عموماً دال بر تنش و عدم پذیرش است.

 

جویدن لبها

وقتی فردی لب پایین خود را جویده و سرش را تکان می دهد، نشانگر خشم فرد است.

 

تماس انگشت اشاره با لب

هرگاه انگشت اشاره به طور عمودی برای لحظه ای به طرف بالا آید، این امر بدان معنی است که طرف می گوید: ساکت باش، ولی هرگاه انگشت اشاره با لب پایین تماس پیدا کند و دهان اندکی باز شود، مفهومش چنین است: «می خواهم با شما صحبت کنم.»

 

خمیازه کشیدن

خواب آلودگی تنها علت خمیازه نمی باشد بلکه «خمیازه اجتماعی» نیز وجود دارد! خمیازه ای که در یک موقعیت استرس زا خفیف پدید می آید. هنگامی که مردد هستید چه کاری می خواهید انجام دهید، خمیازه روشی است برای کشتن زمان

زبان بدن(دست دادن)

گاهی اوقات می توان از نحوه دست دادن و حرکات دست افراد نشانه هایی از شخصیت آنها را یافت که در موارد زیر این نشانه ها را بررسی می کنیم .


 دست دادن محكم

 فردی كه دستش را دراز كرده و سپس دستانش را به طریقی می چرخاند كه دستش بالا و كف دستش پایین قرار می گیرد، سعی در توفق و برتری جویی دارد. این نوع دست دادن اغلب اوقات در موقعیت های سیاسی و دیپلماتیك كاربرد دارد.

 دست دادن بسیار محكم

 نشانگر شور و اشتیاق و سلطه گری است. بی تردید می توان فهمید چه كسی اینجا فرمان می دهد.

 دست دادن شل

 فردی كه تنها انگشتان دستش را دراز میكند و یا دستهایش مانند ماهی شل است، می گوید: مایل نیستم به من دست بزنید، من صمیمیت را دوست ندارم. همچنین آن نشانه ضعف، انقیاد و مطیع و تسلیم بودن نیز می باشد. هر گاه آقایی در یك موقعیت كاری از این دست دادن استفاده می كند امكان دارد چنین برساند كه قصد دارد مخفیانه اعمال نفوذ در موقعیت نماید.

 دست دادن با هر دو دست

 هرگاه از دست چپ برای در برگرفتن و پوشاندن دست های فشرده شده استفاده گردد، دست دادن دستكش وار نامیده شده و راستی و صمیمیت زیاد را می رساند مانند یك در آغوش گرفتن كوچك و ظریف.

 حركت انگشت

 ضربه آهسته، مضراب زدن و یا ریتم یكنواختی را با انگشتان نواختن، دلالت بر بی تابی و ناشكیبایی دارد. یك حركت نمادین گریز می باشد. انگشتان عمل راه رفتن را گرچه بدن بی حركت است انجام میدهند.

 دست های پنهان

 این ژست مرموز و آب زیر كاهانه است. فرد می گوید: مایل به گفتگو با شما نمی باشم. خصوصا در مورد دست هایی كه عمیقاً در جیب ها فرو شده باشد جایی كه برای تماس و گرفتن دست و یا هر گونه رابطه صمیمانه وجود نخواهد داشت.

 دست ها به روی زانو

 وقتی كف دست ها به طرف بالا باشد، شخص گشاده رو و پذیرا می باشد. وقتی كف دست ها پایین باشد ممكن است پای فریبكاری و تعرض در میان باشد.

 مناره كردن انگشتان

 هنگامی كه فردی انگشتان خود را به هم فشرده و چانه و دهان را روی سر انگشتان قرار می دهد نشانگر تفكر عمیق است. مانند زمانی كه شخص به امید شنیدن جواب می باشد. همچنین حایلی است برای محافظت كردن از قفسه سینه، پایین صورت و دهان.
 

 مشت پوشیده شده با دست باز

 فرد در این حالت خشمگین است اما می كوشد كه آرام بماند. به اصطلاح خود را كنترل كند.اما مراقب این فرد باشید چون امكان دارد هر موضوع كوچكی منجر به آن گردد كه كنترلش را از دست بدهد.

 پرتاب دست

 شخصی كه می خواهد عقایدش را به اجبار تحمیل كند ممكن است دستش را به طرف شنونده و جلو پرتاب كند. درحالت پرخاشگرانه خفیف تر تنها از انگشتان استفاده میگردد.

 قلاب كردن دست ها پشت سر

 این یك ژست متكبرانه می باشد. خصوصا زمانی كه فرد به عقب تكیه داده باشد. او می گوید: من آنقدر بر شما سلطه دارم كه نیاز به دفاع كردن از خودم ندارم. 

 بازی كردن با حلقه ازدواج

 این علامت عصبی بودن و نشانگر آن است كه مشكلی در ارتباط وجود دارد. خصوصا زمانی كه فرد همزمان در مورد همسرش در حال صحبت كردن است.

 تكان بیقرار دست ها

 این تلاش بدن برای رهایی است. هورمون آدرنالین در حال ترشح شدن است اما فرد نمی داند چگونه رهایی یابد. كلنجار رفتن با سر آستین پیراهن و یا جواهر آلات روی مچ به دیگران می گوید كه: شما احتیاج به توجه دارید. در كافه این عمل جایز و مناسب است اما در جلسات كاری منحرف كننده و موجب حواس پرتی می گردد.

 دست كشیدن در میان موها

 وقتی افراد نمی دانند چه چیز باید بگویند اغلب اوقات دستشان را میان موها می كشند. ناظری كه قادر است زبان بدن را متوجه شود آگاه است كه فرد در مورد كاری كه می خواهد انجام دهد و یا چیزی كه میخواهد بگوید تردید دارد. 


برای خودتان زندگی کنید

نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده می کرد.
یک روز او با صاحبکار خود موضوع را درمیان گذاشت.
پس از روزهای طولانی و کار کردن و زحمت کشیدن ، حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت میخواست تا او را از کار بازنشسته کنند.
صاحب کار او بسیار ناراحت شد و سعی کرد او را منصرف کند ، اما نجار بر حرفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کرد.
سرانجام صاحب کار درحالی که با تأسف با این درخواست موافقت میکرد ، از او خواست تا به عنوان آخرین کار ، ساخت خانه ای را به عهده بگیرد.
نجار در حالت رودربایستی ، پذیرفت درحالیکه دلش چندان به این کار راضی نبود.
پذیرفتن ساخت این خانه برخلاف میل باطنی او صورت گرفته بود.
برای همین به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به سرعت و بی دقتی ، به ساختن خانه مشغول شد و به زودی و به خاطر رسیدن به استراحت ، کار را تمام کرد.
او صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد.
صاحب کار برای دریافت کلید این آخرین کار به آنجا آمد.
زمان تحویل کلید ، صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت: این خانه هدیه ایست از طرف من به تو به خاطر سالهای همکاری!
نجار ، یکه خورد و بسیار شرمنده شد.
در واقع اگر او میدانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود ، لوازم و مصالح بهتر و تمام مهارتی که در کار داشت را برای ساخت آن بکار می برد.
یعنی کار را به صورت دیگری پیش میبرد.

این داستان ماست.
ما زندگیمان را میسازیم. هر روز میگذرد.
گاهی ما کمترین توجهی به آنچه که میسازیم نداریم ، پس در اثر یک شوک و اتفاق غیرمترقبه میفهمیم که مجبوریم در همین ساخته ها زندگی کنیم.
اگر چنین تصوری داشته باشید ، تمام سعی خود را برای ایمن کردن شرایط زندگی خود میکنیم. فرصت ها از دست می روند و گاهی بازسازی آنچه ساخته ایم، ممکن نیست.
آری ، درست است .
شما نجار زندگی خود هستید و روزها، چکشی هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده میشود.
یک تخته در آن جای میگیرد و یک دیوار برپا میشود.

موانع پنجگانه در رسیدن به آرزوها


مانع اول: پراکندگی
حتماً درباره‌ لیزر و کاربردهای آن زیاد شنیده‌اید، جالب اینجاست که لیزر همان نور معمولی است فقط مجتمع شده و دلیل خواصش هم همین متمرکز بودن آن است. ذهن ما هم وقتی پراکنده و آشفته است، کاری از دستش برنمی‌آید و نمی‌تواند ما را به سمت هدف پیش ببرد، اما وقتی تمرکز آن در یک نقطه جمع می‌شود قدرت لیزری پیدا می‌کند و نفوذش چند برابر می‌شود. ما به خواسته‌هایمان نمی‌رسیم، چون بر آنها متمرکز نمی‌شویم، ذهنمان پراکنده است و در لحظه، ممکن است چیز دیگری را طلب کند.


مانع دوم: نمی‌دانم چه می‌خواهم!

ما به خواسته‌هایمان نمی‌رسیم چون واقعاً نمی‌دانیم چه می‌خواهیم؟ گاهی هم به جای خودمان، اطرافیان، چیزهایی را که می‌خواهند به ما تحمیل می‌کنند و چون خواسته‌ها واقعاً مال ما نیستند و ما هم واقعاً آنها را نمی‌خواهیم، پس عملاً به آنها نمی‌رسیم.


گاهی خواسته خیلی بزرگ، غیر قابل دسترس و غیر واقعی است، گاهی هم این ما هستیم که لیاقت، یا بهتر بگویم آمادگی لازم را نداریم و انگار اصلاً به نفعمان نیست که در آن زمان بخصوص به آن خواسته بخصوص برسیم، پس به آنها نمی‌رسیم، به همین سادگی!


مانع سوم: خواسته‌‌های ناهماهنگ

ما به خواسته‌هایمان نمی‌رسیم، چون خواسته‌هایمان هماهنگ با ما نیستند، وقتی هم خواسته‌ای هماهنگ با ما نیست انرژی و توان ما را به هدر می‌دهد، حرکت‌مان را کند می‌کند و شاید هم اصلاً ما را از حرکت بازدارد. خواسته باید با علاقه، قابلیت، توانمندی و شرایط زمانی و مکانی ما هماهنگی داشته باشد، نباید کلیشه‌ای، تکراری و تابع مد باشد. وقتی خواسته با ما هماهنگ نیست، به خواسته‌ها نمی‌رسیم.


مانع چهارم: رها کردن خواسته‌‌ها

یا درخواستتان روشن و مشخص نبوده (یعنی مبهم و غیر واضح بوده) و یا به اندازه کافی صبر نکرده‌اید (یعنی زود احساس ناکامی کرده و عجولانه رو به بی‌قراری آورده‌اید)، شاید هم اصلاً دریافت آنچه درخواست کرده‌اید، صلاحتان نیست، یا به علت هماهنگ نبودن خواسته‌ خود با احساس درونی‌تان نمی‌توانید رسیدن به خواسته را حس کنید، شاید هم با برخورد با کوچک‌ترین مانع دلسرد شده و خواسته‌تان را رها کرده‌اید.


مانع پنجم: عدم تناسب خواسته ظاهری با احساس درونی

شاید هدف و خواسته‌های ظاهر‌ی با احساس درونی‌تان هم جهت و یگانه نبوده است. ممکن است هدف ظاهری ما در زندگی، مثلاً کسب پول زیاد باشد، اما هدف درونی‌مان عدم نگرانی بابت بی‌پولی باشد. در چنین حالتی حتی اگر پول کافی به دست آوریم، از فشار روانی و نگرانی‌مان درباره بی‌پولی کم نمی‌شود. تنها، وقتی درون‌مان راضی شود، احساس خوشحالی می‌کنیم.


چند را حل ساده برای کنار آمدن با استرس


اگر به فکر دنیایی عاری از استرس هستید، بهتر است این فکر را از سرتان بیرون کنید، چون غیرممکن است. اگر مایل‌اید استرس را از زندگی خودتان کاملا حذف کنید، باز هم چندان میسر نیست و بهترین راه، کاهش استرس و داشتن برخوردی مناسب با آن است.


به این ترتیب با وجود تنش‌های مختلف زندگی روزمره، آرامش خواهید داشت و زندگی کردن برای شما، بدون فشار روحی خواهد شد.

برای آنکه روزگارتان را بدون‌ درگیری و تشدید تنش سپری کنید، به این راهکارها توجه کنید:

- از کارها و مسایل کوچک شروع کنید.

خودتان را غرق تغییرات بزرگ نکنید، به خصوص اگر چند تغییر و تحول بزرگ هم‌زمان شوند، شدیدا استرس‌زا می‌شوند. در طول روز نمی‌توانید چند پروژه مهم را آماده کرده، به کارهای بچه‌ها رسیدگی کنید و در فلان جلسه یا مراسم هم شرکت کنید.

- ارتباطات را فراموش نکنید.

عشق و دوستی را در زندگی خود بر همه چیز مقدم بدارید. همان‌طور که برای مراجعه به پزشک وقت می‌گیرید، برای دیدن دوستان و بستگان نیز زمانی را معین کنید و در هفته چند بار این کار را انجام دهید.

ارتباط با دوستان و بستگان، به سلامت قلب و ترشح هورمون کاهنده استرس (اکسی‌توسین) کمک می کند و شما را از انزوا خارج می سازد.

توجه کنید که کناره گیری از دیگران و تنهایی، خطرات بسیار زیادی برای سلامتی دارد که مهم‌ترین آنها افزایش استرس و بروز افسردگی است.

- روی زمان حال تمرکز کنید.

به جای آنکه در گذشته سیر کنید و به فکر اشتباهات قبلی باشید، به بهتر کردن شرایط فعلی فکر کنید. هر چه عاقل‌تر و متفکرانه‌تر در مورد حال عمل کنید، کمتر دچار استرس می‌شوید. ضمنا به جای هدر دادن انرژی روی چند موضوع و کار، روی یکی از مهم‌ترین و پربهره‌ترین آنها متمرکز شوید.

- بنویسید.

راه اصلی کاهش استرس، خلاصی از دست احساسات منفی است که نوشتن، بهترین روش برای این کار است. پس حین فشار و تنش، عواطف منفی خود را روی کاغذ بنویسید و آنها را دور بیندازید.

- روی اخبار مختلف کنترل داشته باشید.

از اینکه از اخبار و وقایع ناراحت کننده بی خبر باشید، خجالت نکشید. نه اینکه بی‌تفاوت باشید، چون بی‌تفاوتی به اندازه استرس و افسردگی روی روح و روان شما اثرات مخرب دارد اما ضرورتی ندارد، حتما در جریان ریز وقایع و حوادث ناگوار هم قرار بگیرید، به خصوص اگر روز پرتنشی را گذرانده باشید.

اگر افرادی در اطراف‌ شما دچار مشکل و ناراحتی هستند، به آنها انرژی مثبت منتقل کنید و نسبت به حل و فصل مسایل آنها احساسی نبوده و راهکارهای ملموس و عملی پیشنهاد کنید. این شما هستید که قدرت کنترل زندگی‌تان را در دست دارید، پس هر طور که لازم است از آن استفاده کنید.

- آرام راه بروید.

موقعی که استرس دارید، ناخودآگاه محکم و با حرص راه می‌روید. اتفاقا سعی کنید در این شرایط آرام‌تر راه بروید چون خود راه رفتن آرام باعث رفع استرس می‌شود.

- از جملات مثبت در ذهنتان استفاده کنید.

چند جمله و عبارت را در ذهن داشته باشید تا موقع بروز استرس و تنش، شما را دوباره به حالت عادی برگردانند؛ جملاتی مثل «من قوی هستم» و یا «ذهن پویای من به کمکم می‌آید» از جمله این موارد هستند که به شما روحیه می‌دهند.

در لحظات پرتنش و ناراحت‌کننده تصویری آرام و خوب مثل ساحل دریا یا دشتی پرگل در ذهن‌تان مجسم کنید.

- رفت و آمدهایتان را هم دوست داشته باشید.

رفت و آمد به محل کار و یا مکان‌های دیگر، را تکراری و یکنواخت ندانید، بلکه با گوش کردن به موسیقی، مطالعه، دعا و یا سایر روش‌ها این فرصت‌ها را هم خوشایند کنید.

وقتی در ترافیک گیر می‌کنید نفس عمیق کشیده و آرام باشید، وگرنه تاثیر مخرب آن روی شما چند برابر می‌شود.

- قدرشناسی و سپاسگزاری را تمرین کنید.

داشتن استرس و حس سپاسگزاری هم‌زمان با هم مشکل است، اما در این مورد تمرین کنید.

پنج دقیقه در روز را به شکرگزاری از تمام نعمت هایی که خداوند به شما ارزانی داشته اختصاص دهید. بهتر است از نفس کشیدن‌تان شروع کنید، چون منبع همه لذت‌هاست!