هوش هیجانی
دو روان شناس معروف (پیتر[Patton] سالووی و جان سایر 1997) هوش هیجانی را اینگونه تعریف کردند: هوش هیجانی توانایی درک هیجانات و عواطف به منظور دستیابی و ایجاد هیجاناتی است تا ضمن کمک به تفکر بهتر بتواند به شناخت هیجانات و عواقب بپردازد. ضمناً هماهنگی لازم میان عواطف و احساسات برای ارتقاء عاطفی و هوش را فراهم آورد .
کلمن معتقد است که هوش هیجانی ظرفیت انسان را در شناخت احساسات خود و دیگران تعیین و کمک می کند تا در خود ایجاد انگیزش کرد و هیجانات خود را کنترل در روابط خود و دیگران را بر این اساس پی ریزی نمائیم. بارآن[Baron] هوش هیجانی را مجموعه ای از توانائی مهارت هایی می داند که فرد را برای سازگاری موثر با محیط و نیل به موفقیت در زندگی تجهیز می کند.
بر اساس مجموعه تعاریف بالا هوش هیجانی را می توان تشخیص، فهم و غیره.... کنترل و مدیریت هیجانات در تعاملات فردی و گروهی، سازمانی، به منظور کمک به یکدیگر در رسیدن به اهداف فردی و گروهی سازمانی تعریف نمود.