بهداشت روانی از دیدگاه روانشناسان انسان گرا
مكتب انسان گرايي:
مي توان گفت كه يكي از مشهورترين روان شناسان انسان گرا آبراهام مزلو[1] است مزلو معتقد است كه نياز هاي انسان،متناسب با نيرومندي،به پنج طبقه تقسيم مي شود به عقيده او،بهداشت رواني عبارت است از حالت كسي است كه از نظر نياز هاي بنيادي آن قدر ارضاء شده است كه مي تواندبراي خود شكوفايي انگيزه داشته باشد.
بنابراين مفهومي كه مزلو از بهداشت رواني دارد بر رشد فرد در جهت شكوفايي تاكيد مي كند اين تمايل جنبه هماهنگي دارد وسعي مي كند برآورده شود هر عاملي كه اين نيرو را به حركت درآورد خود را درجهت بهداشت رواني وخلق نياز هاي بالاتر هدايت خواهد كرد برعكس كسي كه تمام تلاشهاي او به ارضاي نيازهاي زيستي محدود شود،رشد نخواهد يافت وبه بهداشت رواني كامل نخواهد رسيد. مزلو،براي تحقق عزت نفس وخود شكوفايي سيزده معيار باليني پيشنهاد مي كند:
1- ادراك خوب از واقعيت؛
2- پيشرفت در قبول خود،ديگران وطبيعت؛
3- پيشرفت در داشتن اراده؛
4- پيشرفتهاي نسبي در مسائل اصلي؛
5- آزاد بودن وشوق زندگي داشتن
6- خودمختاري فزايند ومقاومت در تشكيل گروهها؛
7- ابتكار داشتن در قضاوت وغني بودن در انگيزش،
8- فراواني تجربه هاي بسيار بالا؛
9- همانند سازي خوب با انسانيت؛
10- بهبود روابط با ديگران؛
11- راحتي در قبول ديگران؛
12- رشد خلاقيت؛
13- تحرك در نظام ارزش ها؛
به نظر روان شناس انسان گرا،براي داشتن بهداشت رواني ،تا اندازه اي بايد انعطاف پذير بود با واقعيت آن قدر فاصله گرفت كه بتوان بيشترين خود مختاري (فرديت،مسئوليت) را به دست آورد اين فاصله گرفتن يا رها شدن از واقعيت به معني بي علاقگي يا طرد نيست،بلكه بيشتر،تحليل،كسب آگاهي،قبول تجربه رواني وذهني فرد است.