روانشناسان براي انجام پژوهشي در زمينه تأثير خانواده بر ريشه شخصيت به طور معمول روابط خانوادگي را به چهار نوع تقسيم مي‌كنند.

الف. خانواده‌هاي استبدادي

در اين خانواده‌هاي استبدادي بر قدرت و احترام والدين بيش از اندازه تأكيد مي‌شود اين خانواده‌ها از حقوق خاصي برخوردار نيستند و به آرزوها و خواسته‌هاي كودكان چندان توجهي نمي‌شود. اين كودكان احساس ناامني مي‌كنند و از خود استقلال كافي ندارند و آنها در بين همبازيهاي خود محبوبيت زيادي بدست نمي‌آورند.

 

ب. خانواده‌هاي دموكراتيك

در اين خانواده‌ها هر يك از اعضاي خانواده در اجراي امور زندگي داراي حقوق و امتيازات نسبتاً يكسان و شناخته شده‌اي هستند. در اين قبيل خانواده‌ها، كودكان در اعمال و افكار خود از استقلال بيشتري برخوردارند و ساير اعضاي خانواده براي عقايد آنها احترام قايل مي‌شوند.

ج. خانواده‌هاي پذيرنده:

در برخي خانواده‌هاي پذيرنده، والدين براي كودك و احساسات او حقوق ويژه‌اي قايل هستند، تربيت او به عنوان مهمترين وظيفه خانواده محسوب مي‌شود، والدين براي تربيت او وقت زيادي صرف مي‌كنند. و اين كودكان از سازش اجتماعي بيشتر برخوردار هستند و همبازيهاي زيادي دارند با ديگران همكاري مي‌كنند و ثبات عاطفي دارند.

د. خانواده‌هاي طرد كننده

خانواده‌هايي كه از وجود اطفال خود به دلايلي استقبال نكرده و قبلاً از وجود آنها دچار ناراحتي هستند. خانواده‌هاي طرد كننده ناميده مي‌شوند. در اين خانواده‌ها والدين به فرزندان خود عقلامند نيستند، بيشتر خصوصيات منفي او را تأييد مي‌كنند. براي او وقت زيادي صرف نمي‌كنند، اين گونه كودكان در سازش با محيط دچار اختلال مي‌شوند، علاوه بر اين تمايل به بزهكاري و رفتار ضداجتماعي نيز در بين آنان بيشتر مشاهده شده است.