هربرت مارکوزه از چهره اي معاصر مكتب فلسفي فرانكفورت
به نظر مارکوزه ، علم و فلسفه بورژوایی توانایی عقلانی نقد را که زمینه رهایی از جامعه موجود را به وجود می آورد از میان می برد. از دیدگاه او فلسفه قدیم دست کم حوزه حقیقت را در ورای حوزه واقعیت می دانست و هر چند که آن را دور از دست می دانست. علم و فلسفه بوژوایی مدرن ، برعکس ، تنها یک لایه از واقعیت را می بیند و به کمک منطق صورتی منطق ثبات و نظم و سلطه و شیئی گونگی است. منطق صوری را نمی توان برای بازشناسی درست پدیده های اجتماعی که زمانمند و متغیر هستند به کار گرفت زیرا چنین مقولات و مفاهیم ایستا را بر تاریخ و واقعیت پویا تحمیل می کند. در مقابل منطق دیالکتیک از آنجا که موضوعات مورد بحث خود را در قالب مقولات و مفاهیم منهم منعکس نمی کند بهتر می تواند آنها را باز نماید ، منطق صوری نمی تواند کاملاً نسبت به موضوع یا محتوا بی طرف باشد و یا صرفاً به عنوان قواعد اندیشدن درباره امور تلقی شود زیرا چهارچوب ها ی فکری منطق صوری پیشاپیش زاویه نگرش ما را تعیین می کند و تنها موضوعاتی فهم می شود که قابل گنجاندن در مقولات و چهارچوب های صوری باشد ، پس در نتیجه فرآیند تاریخ و کار یا پراکسیس کلاً از دیدگاه عقل دور می ماند. و اثبات گرایی موجود در علم بورژوایی مبتنی بر چنین منطقی است. در حقیقت علم و شناخت اثباتی یکی از ابزارهای تداوم چنین سلطه ای به شمار می آید. و به این صورت مارکوزه بر پوزیتویست ها و مکتب وین انتقاد می کرد.
یکی دیگر از ویژگی های مارکوزه همانطور که گفته شده بهره گیری از روانکاوی های فروید برای تکمیل و رفع نارسیایی های مارکسیسم بود. به نظر او شکل آگاهی کارگران لزوماً با تغییرات مادی تغییر نخواهد کرد ، مثلاً در شرایط بحران بزرگ 32-1929 در غرب همه شرایط عینی لازم برای گذار از سرمایه داری بر سوسیالیسم پیدا شده بود ولی طبقه کارگر آمادگی ذهنی لازم را برای این تحول نداشت.
به نظر مارکوزه سرکوب بشریت در تاریخ ، در تمام دقایق خود در مقیاس فردی آشکار می شود تاریخ کودکی در فرد همانند وقایع ماقبل تاریخ تمدن است که در آن با سرکوب اصل لذت ، تمدن با محرومیت ها صورت می گیرد.و این لذت جویی در خیر انسان باقی می ماند و در باطن او زنده باقی می ماند و در رویاه ها و آثار هنری ظاهر می شود.
جامعه مصرفی رفاهی معاصر ، از طریق برآوردن نیازها وخواست های کاذب و تحمیل شده بر افراد مانع نقد و انتقاد می گردد و محیطی کوتالیتر از لحاظ فکری و ارزشی ایجاد می کند. و افکار عمومی و رسانه های گروهی ابزارهایی هستند که چنین محیطی را تولید می کنند ، سعادت رفاه و شادی موجود به هر حال کاذب است و آزادی واقعی را به همراه نیاورده است و تنها به عنوان زائده اقتصاد و دولت سرمایه داری تحقق یافته است. در چنین جامعه ای شیوه آزادانه ارضاء میل جنسی بیشترین فاصله را با برآوردن نیازهای زیبایی شناختی پیدا کرده است زیرا این شیوه هم تنها ابزاری برای تداوم سلطه و حکومت خواست های کاذب است.
به نظر مارکوزه تنها گروه ها و روشنفکرانی که در متن جامعه و علایق آن حل نشده باشند می تواند علایق راستین را دریابند و کوشش کنند تا جنبشی به سوی تحقق آن به راه اندازند و این روشنفکران باید از گروه هایی مانند خود برای رسیدن به اهداف کمک گیرند و بهترین این گروه ها دانشجویان هستند. از نظر مارکوزه جنبش های دانشجویی نمونه اعلاء گست کامل از سیاست و اقتصاد هستند.
استفاده مارکوزه از روانکاوی فرویدی در بین جنبش های جوانان توهماتی درباره حمایت او از بی پروایی در زندگی جنسی ایجاد کرد. جهان خواست های راستین انسان شباهت زیادی به مثل افلاطونی دارد . مارکوزه در مورد تحمل و تسامع رایج آن را فریبکارانه و سرکوبگرانه توصیف کرد انسانها در دوموکراسی ها مواجه با راه ها واختیارات واقعاً متفاوتی نیستند و در واقع نقد اساسی جامعه مجالی پیدا نمی کند. و آزادی بیان تنها موجب ادامه سلطه می شود زیرا به رواج عقایدی می انجامد که بر جامعه مسلط است . نقد مارکوزه تنها به بورژوایی ختم نمی شود بلکه نقدی هم از سوسیالیسم شوروی انجام می دهد و این نظر را مطرح می کند که در اتحاد شوروی واقعیات اجتماعی با مارکسیسم نظری انطباق وارده نشده بلکه بر عکس این مارکسیسم بوده که با واقعیت شوروی منطبق شده است . ومارکسیسم در روسیه از آتین انقلابی به ملکی محافظه کارانه تغییر شکل داده است .بوروکراسی دولتی در شوروی به عنوان نماینده منافع اقتصادی گروه های خاصی بود.
به نظر مارکوزه مارکسیسم نمی تواند مسولیت همه تحولانی را که در اتحاد شوروی پیش آمده بود بپذیرد به عقیدة او بویژه در شرایط گذار و انتقال و انقلاب ، از اهمیت عوامل زیر بنایی و روبنایی و اقتصادی و ساختاری در تعیین مسیر تحولات کاسته می شود و بر عکس بروزن و اهمیمت عوامل روبنایی ذهنی و ارادی فزونی می گیرد ، و در چنین شرایطی سخن گفتن از زیر بنا و روبنا چندان معنا و فایده ای ندارد.